آمریکا از جمله کشورهایی است که خود را نظریه پرداز طرح دموکراسی میداند، ولی خود این کشور بیشتر از هر کشور دیگری بر طرح خود پای گذاشته و نادیده اش میگیرد. مداخلات در امور دیگر واحدهای سیاسی خود بیانگر ناکارآمد این طرح بوده و خود بیانگر آن است که این اندیشه با طرحی تُهی خالی پا به میدان گذاشته است، چرا که اگر طرحی جان دار و کارا میبود حد اقل مبتکر آن میبایست به آن پایبند میبود و به خواستههای زایشی آن احترام میگذاشت.
در واقع دخالتهای بی مورد آمریکا در کشورهای دیگر باعث بروز مشکلاتی عدیدهای در سطح بین الملل گردیده و هر روز دامن این ناامنی گسترده تر میگردد.
با بررسی در سطحی کوچکتر بر این قضیه متوجه خواهیم شد که این داستان برای ابرقدرت نشان دادن آمریکا میباشد وخواسته پنهان و آشکار آنها میباشد.
گاهی بدون دلیل و بر اساس دلیل ساخته شده از جانب خود به حملات خود مشروعیت داده و گاهی نیز با مداخله در امور داخلی دیگر واحدهای سیاسی نزاعهای داخلی آنها را بهانه ساخته و خود سرانه مداخله مینمایند.
تحولات اخیر در بحیره سرخ و حمله امریکا و انگلیس بر یمن، نشانهی از تجدید بحران در خاور میانه است که به هیچ عنوان به سود نظم جهانی و ثبات در منطقه نیست.
بحران یمن که در سال 2015 و با حمله عربستان سعودی به آن آغاز گردید، امنیت کشورهای بسیاری را تحت تأثیر خود قرار داد. تاثیرپذیری امنیت کشورهای غرب آسیا از رخدادهای منطقه سبب گردیده تا اغلب کشورها استراتژی تقویت سیستم های پدافندی و دفاعی را در پیش گرفته و این منطقه را به انبار تسلیحات نظامی تبدیل سازند.
و این رویکرد به نفع هیچ یک از بازیگران بین الملل و منطقه نبوده و نخواهد بود.
مسلح سازی منطقه با سلاح های مخرب باعث بروز مشکلاتی خواهد شد که دامنه آنها دیگر مهار نخواهد شد.
این داستان باز میگردد به مداخلههای بی مورد کشورهای قدرتمند و بخصوص کشورهایی که در عضویت شورای امنیت سازمان ملل حرفی برای گفتن دارند.
اکنون ۳ ماه از جنگ غزه میگذرد، آمریکا و غرب به تمام قوا پشت اسرائیل ایستاده و او را حمایت میکنند، ولی هنوز به هیچکدام از اهدافشان نرسیدهاند. و همین مداخلات بی جا و بی مورد است که باعث میگردد دامن نا امنی یک واحد سیاسی کشورهای دیگر را نیز در بر بگیرد.
کشور یمن نیز از این قضیه رنج میبرد چرا که کشورهای ابرقدرت با بهانه سازی ایجاد حوزه امنیتی در امور آنها دخالت نموده و گاهی هم همانند این قضیه که در چند روز رخ داده است، پا به میدان گذشته و نقش تخریبی خود را پر رنگ تر خواهند کرد.
در واقع سناریوهای آمریکا در هر کشوری باعث ایجاد تنش ها و دوام دار شدن تنش ها گردیده است.
اگر انسان به عنوان روش آینده پژوهی و تکنیک سناریونویسی به این قضیه نگاهی بیندازد، و آینده جنگ یمن را در قالب چندین سناریو تبیین نماید، پیامدهای بسیار نامناست و تباه کننده ای را بروز خواهد داد.
اگر انسان بستره بحث را کوچکتر کرده و در خصوص این قضیه سوالی طرح نماید اینگونه خواهد بود که آینده جنگ یمن چگونه خواهد بود و چه پیامدهای امنیتی برای منطقه و خاورمیانه به دنبال خواهد داشت؟
جهت نیل به پاسخ این سوال 4 سناریوی «ادامه روند فعلی جنگ»، «گفتگو»، «تقسیم یمن به شمالی و جنوبی» و «همهپرسی» به ترتیب محتملترین سناریوهایی هستند که میتوان برای آینده جنگ یمن متصور شد.
و با گذر از این چهار سناریو احتمال دامنه دار شدن امنیت در یمن و منطقه خواهد شد و الا اگر هر یک از این سناریوها برای ایجاد امنیت و آرامش در نظر گرفته نشود، احتمال بروز مشکلات و مصیبت های غیر قابل تحملی در نظر خواهد آمد.
غالباً در مطالعات روابط بینالملل، امنیت کنشگران بهخصوص در عرصه منطقهای بهعنوان یکی از اصول مسلم در سیاستخارجی کشورها انگاشته میشود؛ بهویژه آنکه مسائل سیاسی- امنیتی بعد از تحولات بیداری اسلامی در منطقه، نوعی بهم پیوستگی در میان بازیگران منطقه بهوجود آورده است که این مسئله بر تشدید دغدغههای امنیتی در خاورمیانه افزود. بههمین دلیل، امروزه بازیگران منطقهای در خاورمیانه که دارای منافع متقابلاند، عموماً جهت حفظ بقای خود، چهارچوب مجموعههای امنیت منطقهای را مورد توجه خود قرار دادهاند. در این راستا از جملهی دستور کارهای امنیتی در منطقه خاورمیانه بحران در یمن میباشد که ممکن است دامنه امنیتی این بحران به سایر مناطق نیز تسری یابد.
تحولات اخیر در بحیره سرخ و حمله امریکا و انگلیس بر یمن، نشانهی از تجدید بحران در خاور میانه است که به هیچ عنوان به سود نظم جهانی و ثبات در منطقه نیست.
آژانس باختر نقل میدارد که «دو جریان مسلح و حاکم در یمن» از سوی امریکا و بریتانیا با موشک و جنگندههای هوایی، هدف قرار گرفته اند، جرم و گناه این دو جریان نظامی این است که به تردد کشتیهای اسرائیلی و همچنان به تردد کشتیهای تجاری به مقصد اسرائیل در بحیره سرخ اجازه نمیدهند، آنان فقط یک خواست دارند، قطع بمباران غزه از سوی اسرائیل و باز شدن مسیر غزه به روی امداد رسانان جهانی.
این در حالی است که اسرائیل در جریان صد روز جنگ با حماس در غزه، از بدترین و شنیعترین شیوههای جنگ کار گرفته است، یک شهر آباد را به مخروبه مبدل کرده و بهشمول کودکان و زنان بیشتر از ۲۴ هزار انسان بی دفاع را به شهادت رسانیده است، امریکا و انگلیس و غربیهای دیگر، وحشت و بربریت اسرائیل را دفاع از خود نام نهاده اند در حالی که جهان عملکرد رژیم صهیونست را جنایت جنگی و جنایت علیه بشریت دانسته است.
امروز همه جهان همانگونه که در برابر وحشت و دهشت اسرائیل در غزه صدای شان را بلند کردند، اقدامات تحریکآمیز و دشمنانه امریکا و انگلیس را در برابر یمن نیز تقبیح کردند و در این میان، امارت اسلامی در افغانستان با صدرو اعلامیهیی، بمباران یمن از سوی این دو کشور را تقبیح کرده است و آن را نقض صریح تعهدات بینالمللی دانسته است و هشدار داده است که چنین رویکرد فقط اوضاع را پیچیده میکند و از امریکا خواسته است که از اعمال تجاوزکارانه اش در نقاط دیگر جهان درس گرفته باشد و از تکرار آن خوداری کند.
واکنشهای جهانی در برابر اقدامات ماجراجویانه اخیر امریکا و انگلیس نشان میدهد که جهان دیگر نمیتواند قلدریهای امریکا و شرکای بدنام آن را تحمل کنند.
تحولات اخیر در دریای سرخ نشان میدهد که ماجراجوییهای امریکا جهان را به نقطه بحران کشانیده است.
اقدامات اخیر امریکا در برابر یمن در کنار واکنش جهانی، هشدار دو جریان قدرتمند نظامی یمن را نیز درپی داشته است، دو جریان که در جنگهای اخیر از پیشرفتهترین تکنالوژی کار گرفتند و بسا از متحدان امریکا در منطقه را به حاشیه راندند، به دنبال حملات امریکا و بریتانیا بر اهدافی در یمن، انصار الله و حوثی ها تهدید کردند که بر منافع امریکا و بریتانیا در هر نقطه دنیا حمله میکنند و هر نهاد امریکایی در هر نقطه از دنیا برای آنان اهداف نظامی اند، این دو جریان مسلح قسم یاد کرده که به بزرگترین اشتباه امریکا و انگلیس، پاسخی دردناک خواهند داد.
اینها نشانههای از تشدید بحران است که امریکا در مهار آن ناتوان خواهد بود.
واکنش در برابر ایجاد ائتلاف نظامی امریکا در برابر یمن از همان روزهای نخست، سست و بی جان بود حتی در اردوی غربی «ائتلاف» نظامی امریکا علیه یمن نیز وضعیت آنگونه که پیش بینی میشد بر وفق مراد امریکاییها و انگلیسیها نیست. تنها این دو کشور اند که بر یمن بمب و موشک میریزند، دیگران در سطح لفاظی اند و ایتالیا کشور مطرح در ناتو رسما اعلام داشت که در جنگ یمن دخیل نیست، اینها همه گواه آن است که دنباله روان امریکا هر روز کمتر و کمتر میشوند، مگر واقعیت این است که جنگ افروزی امریکا و انگلیس بهاء سنگین در پی دارد و هزینه آن برای منطقه و جهان منجمله امریکا و انگلیس و اسرائیل گران خواهد بود.
بهتر است که امریکا با واقعیتها در جهان آشتی کند، واقعیتها در جهان کنونی تسلیم نشدن در برابر قلدری و ماجراجویی و زیستن کشورها به اساس احترام متقابل است.
امریکا و متحدان غربی آن باید برخورد خود با جهان بخصوص با جهان اسلام را اصلاح کند و از تقلا خود برای نجات رژیم اسرائیل کوتاه آید، برخلاف این کشور را تشویق کند که رسم زندگی انسانی را بیآموزد و با همسایگان خود آمیخته زندگی کند، دیگر قلدری در کار نیست و امریکا باید به این واقعیت تمکین کند.
تحلیلگران میگویند که حملات پنج شنبه شب بریتانیا و آمریکا به یمن میتواند جنگ اسرائیل علیه غزه را به یک درگیری منطقهای گستردهتر تبدیل کند و کارآمدی چندانی برای بازدارندگی طرفهای درگیر و تنشهای داخلی نسبت به حملات آینده آن گروه علیه کشتیهای عازم دریای سرخ نخواهد داشت. نیروهای آمریکایی و بریتانیایی پس از حملات به کشتیهای کشتیرانی در دریای سرخ حملات هوایی را علیه اهداف حوثیها آغاز کردند. حملات ایالات متحده و بریتانیا چندین شهر در یمن از جمله صنعا پایتخت آن کشور، شهر بندری غربی حدیده و هم چنین صعده و ذمار را هدف قرار داده اند. کارشناسان بر این باورند که حملات هوایی تاثیر کمی بر تضعیف گروههای درگیر و مسلح یا توقف حملات آن گروهها خواهند داشت حملاتی که گروههای داخلی یمن اعلام کرده در پاسخ به جنگ اسرائیل علیه غزه بوده است.
«ابراهیم جلال» محقق غیرمقیم در انستیتو خاورمیانه نیز معتقد است که این حملات کمک چندانی به بازدارندگی گروههای متخصام و مسلح نمیکنند. این حملات میتواند پیامدهای متعددی داشته باشد از جمله ایجاد ترس در میان غیرنظامیان.
گسترش دامنه درگیری؟
درگیری اخیر به صورت منطقهای و فراتر از دریای سرخ و اقیانوس هند گسترش یابد. آمریکاییها و بریتانیاییها بسیار مراقب بودند که این حملات را از العدید یا پایگاههای امارات انجام ندهند، زیرا نه قطر، نه امارات و نه عربستان سعودی نمیخواهند بخشی از این درگیری باشند
سناریوهای احتمالی
«توماس جونو» دانشیار دانشگاه اتاوا با این نظر موافق است که حملات پنجشنبه شب بعید است به یک درگیری گستردهتر منتهی شود، اما میگوید خطر جدی اقدام تلافی جویانه از سوی یمن و گروههای داخلی آن وجود دارد.
او میافزاید: «آنان میتوانند بار دیگر به کشتیهای تجاری در دریای سرخ ضربه بزنند و احتمالا سعی کنند کشتیهای گروه ضربتی را که ایالات متحده رهبری میکند هدف حمله قرار دهند. آنان میتوانند به پایگاههای نظامی آمریکا در منطقه از جمله در خلیج فارس ضربه بزنند. آنان همچنین میتوانند با موشکها و پهپادها دوباره اسرائیل را هدف قرار دهند».
به هر صورت مداخلات بی مورد آمریکا جدا از اینکه رنگ و رخ دموکراسی را سیاه و سیاه تر کرده است، کشورهای منطقه را نیز هوشیار ساخته که هر کشوری که پای آمریکا در آن کشیده شده است و یا مداخلهای داشته است، آن کشور دیگر روی خوشی و شادی را ندیده مگر اینکه خود آنان بر علیه آمریکا و متحدان آن ایستادگی نموده و خود را از منجلاب ساخته شده بیرون نمایند.
این رویکر برای هیچ کشوری سعادت را به دنبال نداشته و نخواهد داشت، بناء راه نجات از این حالت این است که کشورهای همپیمان با آمریکا و ائتلاف آن بدانند که دیگر خاور میانه بی صاحب نبوده و صاحبان هر واحد سیاسی آن هوشیار تر از سابق اقدامتی خواهند نمود.
و این بدور نیست که کشورهای مسلمان و بخصوص مسلمانان خاورمیانه دست به اقدامی بزنند که اقدام نامیمون آمریکا و ائتلاف آنها را منجر به تباهی این ائتلاف بینجامد.