امروز جهان غرب برای تسلط بر افکار و اندیشهی مردم به جنگ روانی روی آورده است که تأثیر آن به مراتب بیشتر از جنگهای نظامی است و از کارآمدترین و پرنفوذترین نوع نبرد به شمار میرود.
در طول تاریخ همواره این تکنیک میان جبهههای مختلف حق و باطل استفاده شده است؛ چنانکه در تاریخچهی جنگ روانی به آن اشاره شد.
جنگ روانی یکی از روشهای به زانودرآوردن و تسلط بر دشمن است. پیامبراکرم صلیاللهعلیهوسلم در ابتدای بعثت هدف شدیدترین هجمههای روانی و تبلیغاتی کفار قرار گرفت؛ ازهمینرو، آنحضرت نیز با حفظ اصول اخلاقی، انسانی و اسلامی دست به ابتکار بهترین تاکتیکهای جنگ روانی در دو بعد تقویت روحیهی رزمندگان اسلام و تضعیف روحیهی دشمنان زد و عادلانه و غیرمغرضانه به موفقیت و نتیجه دست یافت.
با پیشرفت جوامع و پیچیدهترشدن صورتهای نبرد، جنگ روانی بیش از جنگ نظامی اهمیت پیدا کرد و جزئی از فعالیتهای سیاسی، نظامی، اقتصادی و اجتماعی کشورها قرار گرفت.
امروزه بخش مهمی از فعالیتهای سیاسی، نظامی، اقتصادی، اجتماعی و تبلیغاتی کشورهای استعماری و استکباری در خدمت عملیات جنگ روانی با مردم کشورهای مورد هدف قرار دارد که غرض عمدهی آنان، تسلط پنهانی و غیرملموس بر آن کشورهاست. برای دستیابی به این هدف اساسی بر دو امر مهم تأکید شده است:
۱. القای یأس و ناامیدی؛
۲. ایجاد رعب و وحشت.
کشورها و ملتها در زمینهی مقابله با دشمن در میدان نبرد فیزیکی موفق عمل کرده است؛ باوجوداین، استعمارگران برای رویارویی با این نوع جنگ نیز برنامهریزی دقیقی دارند. اما در جبههی دیگر، جنگ روانی تلاشی مؤثر و مخرب در جهت ایجاد فضای ذهنی، فکری، فرهنگی و ایدئولوژیک است که مقابله با آن نیازمند هوشیاری ذهنی و اعمال مدیریت هنرمندانه در عرصههای مختلف است که بهرهمندی از ابزار متناسب رسانهای را میطلبد. با جنگ روانی دشمن باید با همان شیوههای نامرئی خودشان همراه با پایبندی به ارزشها، فرهنگها و اخلاق اسلامی مقابله کنیم و توطئههای آشکار و پنهان آن را ناکام نماییم.
مهمترین راههای مقابله با این جنگ که کارایی آنها با تجربه ثابت شده است، عبارتند از:
۱. توکل به خداوند تبارک و تعالی و ایمان به یاری او در تقابل با دشمنان اسلام؛ هیچ نیرویی بالاتر، موفقتر و نتیجهبخشتر از نیروی خداوندی و داشتن حمایت او نیست. خداوند هرچه خواسته باشد، همان میشود و بدون ارادهی او اتفاقی نمیافتد.
۲. شناخت دقیق و آگاهی از اشکال مختلف جنگ روانی و کشف راههای مقابله با آن؛ کشف و کسب اطلاع از مهارت و ابزار هجومی و دفاعی دشمن یکی از راههای مقابلهی هجومی و تدافعی متقابل با حملات دشمن است.
۳. خودباوری و بازگشت به هویت دینی خویش؛ اگر ملتی سرمایهها، امکانات، تواناییها، امتیازات و برتریهای خود را باور کند، هیچگاه در مقابل بیگانگان احساس حقارت نخواهد کرد و کمتر تحت تأثیر جنگهای روانی قرار میگیرد.
۴. کنترل افراد خودی و ایجاد هماهنگی میان آنان؛ رهبران و زمامداران هر جامعه مسئول هستند که همواره مراقب افراط و تفریط نیروهای خودشان باشند و تعادل را میان آنان برقرار سازند؛ زیرا ناهماهنگی و اختلاف، زمینهی موفقیت جنگ روانی دشمن را فراهم میسازد؛
۵. ایجاد دوستی و همبستگی میان افراد جامعه؛ با سعهصدر و بالابردن قدرت تحملِ سلیقههای مختلف باید از تفرقه و انشعاب نیروهای خودی جلوگیری کرد که زمینهی بیاعتمادی را فراهم و به مقاصد دشمن کمک میکند؛
۶. رواج فرهنگ راستگویی و پرهیز از دروغ؛ هرگاه مردم اعتمادشان را به مسئولان و دستاندرکاران کشور خود از دست بدهند و به عدم صداقت آنان اعتقاد پیدا کنند، دشمن به هدف خود در جنگ روانی و نفوذ امن دست یافته است؛
۷. تعلیم شهروندان به گونهای که بتوانند میان حقیقت و تبلیغات تفاوت قایل شوند؛ باید آگاه باشند و با جلوگیری از انتشار و گسترش شایعات، دروغپردازیهای دشمن را خنثی کنند و از اظهار شنیدهها در اماکن مختلف خودداری کنند؛
۸. شناخت نقاط ضعف دشمن؛ دشمن همواره سعی میکند با پنهانکردن نقاط ضعف خود، اقتداری کاذب به نفع خود در ذهن مخاطبان ایجاد کند و از این طریق حریف را از مبارزه ناامید سازد؛ زیرا با روشن و برملاشدن نقاط ضعفش امتیاز برد در جنگ را از دست خواهد داد؛
۹. فعالیت علنی و رویارویی با دشمن و دفاع از ارزشها؛ کوتاهی در دفاع از ارزشها و فرار از رویارویی با دشمن باعث تضعیف روحیهی نیروها و تردید در اصالت ارزشها خواهد شد؛ ازهمینرو، باید با شجاعت و صلابت کامل اهمیت و جایگاه ارزشها را در دل و جان افراد زنده نگه داشت
در پایان باید یادآور شویم که پایداری و مقاومت در مقابله با عملیات جنگ روانی دشمن مسئولیت و وظیفهی تمام اقشار جامعه است که باید با هوشیاری تمام و بیداری کامل راه حملات تبلیغاتی دشمن را سد نمایند.