در حقیقت در نظام اسلامی انسان دارای شرافت و كرامت ذاتی است و همين ويژهگی میطلبد كه تعامل با انسان از تعامل با ساير موجودات متمايز باشد. الله تبارك و تعالی میفرمايد:
(و به راستى ما فرزندان آدم را گرامى داشتيم و آنان را در خشكى و دريا [بر مركبها] برنشانديم و از چيزهاى پاكيزه به ايشان روزى داديم و آنها را بر بسيارى از آفريدههاى خود برترى آشكار داديم).
بنابراين كسی كه به حق تابع رسول خدا باشد بايد با انسانها بر اساس قواعد وضعی كه الهامگرفته از وسوسههای شيطانی و خواهشات نفسانی است تعامل نكند، بلكه انسان را به حيث انسان محترم شمارد؛ چنين نباشد كه خير و خوبی را به كسانی بخواهد كه بر اساس معيارهای غير شرعی مانند قوم، قبيله، رنگ، منطقه، منافع مادی، جاه و مقام و غيره برتری میيابند؛ بلكه خير و خوبی را به همه بخواهد و به هركس ارادهی برخوردار شدن از آن را داشت و آمادهی پذيرش آن بود تقديم كند و اگر كسی همهی معيارهای فوق را داشت ولی آمادهی پذيرش دين خدا نبود وقت و انرژی خود را صرف خواستههای بیجا و آرزوهای ناروای او نكند. چنان چه از آيات متعدد قرآن كريم بر میآيد رسول الله (صلیاللهعلیهوسلم) خود به عنوان اولين مؤمن مأمور به مراعات اين قاعده بودند:
(و با كسانى كه پروردگارشان را صبح و شام مىخوانند [و] خشنودى او را مىخواهند شكيبايى پيشه كن و دو ديدهات را از آنان برمگير كه زيور زندهگى دنيا را بخواهى و از آن كس كه قلبش را از ياد خود غافل ساختهايم و از هوس خود پيروى كرده و [اساس] كارش بر زيادهروى است اطاعت مكن).
يكی از عوامل گسترش سريع اسلام در زمان رسول خدا (صلیاللهعلیهوسلم) و اصحاب بزرگوار شان مراعات همين قانون بود. ياران پيامبر (صلیاللهعلیهوسلم) با مردم بر اساس قرابت و خويشاوندی رابطه برقرار نمیكردند و معيار دوستی و دشمنی شان مال و منصب شخص نبود؛ بلكه ابتدا به همهی انسانها احترام میگذاشتند، سپس با هر كس كه دين خدا را میپذيرفت و بر احكام دين پايبند بود رابطهی دوستی برقرار مینمودند.
مسلمان واقعی كسی است كه در ميدان دعوت و تبليغ همهی انسانها را به يك چشم میبيند و خود را مكلف به رساندن هدايت الله (جلجلاله) به تمام ابنای بشر میداند.
تاريخ اسلام مواردی را از زمان رسول اكرم (صلیاللهعلیهوسلم) ثبت نموده كه اگر بشريت امروز برای رهايی از اين جنگهای ويرانگر آن را سرلوحهی زندگی و قضاوت خود قرار دهد، صلح جهانی كه همه حسرت آن را میخورند در روی زمين حاكم خواهد شد.
ترجمه: (سهل بن حنيف و قيس بن سعد در قادسيه نشسته بودند كه جنازهيی را از آنجا عبور دادند، هر دو نفر بپا خواستند، گفته شد كه جنازه از اهل این سرزمين، يعنی از اهل ذمه است، آن دو نفر گفتند از كنار نبی (صلیاللهعلیهوسلم) جنازهيی میگذشت پيامبر (صلیاللهعلیهوسلم) ايستاد، به ايشان گفته شد كه جنازه از شخصی يهودی میباشد آن حضرت فرمودند: آيا نفس [انسانی] نيست؟)
بلی! بزرگان دين مبين اسلام و شاگردان پيامبر خدا (صلیاللهعلیهوسلم) به هيچ كس حتی به خود و اعضای خانواده و رهبران ارتش و مسؤولان زير فرمان خود اجازه نمیدادند تا به انسانهای ديگر بیاحترامی كرده، حقوق آنان را پايمال كنند.
اكنون نيز اين ويژگی میتواند به حيث يكی از معيارهای برجسته ميان پيروان راستين رسول الله (صلیاللهعلیهوسلم) و كسانی كه به خاطر رسيدن به امتيازات دنيوی، ادعای پيروی از آن حضرت را دارند خط فاصل بگذارد.