(ای بندهگان من! اگر اول و آخر و انس و جن شما [قلوبی مانند] قلب پرهيزگارترين شما داشته باشند اين حالت به ملك من چيزی نمیافزايد؛ ای بندهگان من اگر اول و آخر و انس و جن شما [قلوبی مانند] قلب فاجرترين شما داشته باشند از ملك من چيزی نمیكاهد)
خداوند متعال برای انسان اسباب و وسايلی را فراهم نموده تا بتواند به وسيلهی آن خود را در مقابل خطراتی كه هستی او را تهديد میكند وقايه نمايد؛ اين اسباب از خلقت مكان مناسب برای رشد او در رحم مادر آغاز گرديده و تا ايجاد شير در پستان مادر و اعطای حواس پنجگانه تا به وسيله آن براي خود غذا، پوشاك و مسكن تهيه كند و هزاران سبب ديگري كه بدون آن امكان زندهماندن و رشد جسمی انسان در روی زمين لحظهيی ميسر نيست.
اسباب و وسايل ظاهری را كه ما میبينيم و يا علم برای ما كشف میكند، بيشتر برای حفاظت جسم انسان از گزند حوادث كاربرد دارد، در حالی كه انسان موجودی است متشكل از جسم و روح و در اين دنيا خطراتی وجود دارد كه بيش از جسم، روح انسان را تهديد میكند؛ قویترين وسيلهی حفاظت روح، ايمان به الله متعال است؛ يكی از آثار ارزندهی ايمان فراستی است كه بندهی مؤمن از آن برخوردار میگردد و در روشنی آن راه را از چاه، خوب را از بد، حقيقت را از تزوير، حق را از باطل و… میشناسد.
(از فراست مؤمن برحذر باشيد، چون او با نور خدا میبيند)
در معجم الوسيط فراست چنين تعريف شده است:
«(الفراسة) المهارة في تعرف بواطن الأمور من ظواهرها»
(فراست يعنی مهارت در شناخت باطن كارها از روی آثار ظاهری آن)
امام رازی در تفسير خود به حادثهيی اشاره میكند كه به صورت واضحتر مبين مفهوم فراست است «انس بن مالك (رضیاللهعنه) میگويد: هنگامی كه در راه میرفتم چشمم را به سوی زني بالا نمودم سپس به مجلس عثمان (رضیاللهعنه) داخل شدم عثمان (رضیاللهعنه) گفت: چه خبر است! يكی از شما را میبينم كه داخل میشود و آثار زنا در او نمايان است؟ من گفتم: آيا بعد از پيامبر (صلیاللهعلیهوسلم) وحی نازل شده است؟ عثمان (رضیاللهعنه) گفت نه، فراست صادقانه است»
اصحاب رسول الله (صلیاللهعلیهوسلم) همانگونه كه ساده زيستن را از همصحبتی با پيامبر (صلیاللهعلیهوسلم) آموخته بودند، به همان پيمانه زيركی و فراست را نيز فرا گرفته بودند؛ صحابه روشهای فريب و نيرنگ را میدانستند به همين خاطر از فروافتادن در دام فريبكاران در امان بودند ولی هرگز خود از آن استفاده نمیكردند.
پيرو پيامبر (صلیاللهعلیهوسلم) و مسلمان واقعی حيف میداند كه وقت و استعداد خود را صرف انتقامجويی و برنامهريزی برای رسوا كردن بندهگان خدا كند؛ او میداند كه مسؤوليت مؤمن در قبال ديگران نصيحت و خيرخواهی است و اگر ممكن نبود سكوت و بیطرفی. مگر نه چنين است كه ما، انسانهای جاهل را بيمار و خود را در برابر آنها مسؤول میدانيم؟
(قسم به الله هيچ وقت به خاطر كوتاهي كه از جانب ديگران متوجه شخصيتش ميشد انتقام نگرفت، مگر زماني كه از حدود الله تجاوز ميشد آن وقت به خاطر خدا انتقام ميگرفت)
فراست نيروی است كه انسان در زندهگی پر مخاطرهی خود هر لحظه به آن نياز پيدا میكند؛ چه اسباب ظاهری و مهارتهای اكتسابی نمیتواند انسان را از خطرهای روحی و معنوی محافظت كند؛ به همين سبب الله (جلجلاله) پيامبرش را دستور داد تا از دشمنان نامريی به او پناه برد.
الله متعال برای فرا گرفتن هر فن مورد نياز انسان اسباب، وسايل و روشهای ثابتی را تعيين نموده كه دستيابی و مهارت در هيچ حرفهيی جز از طريق وسايل و روشهای تعيين شده از جانب خدا ممكن نيست؛ حداكثر كاری كه انسان انجام میدهد كشف اسباب و روشها است نه ايجاد آن.
اما فراست از قبيل علوم تجربی نيست كه بشود با اتكا به استعداد ذاتی و يا با استفاده از وسايل موجود در جهان آن را به دست آورد؛ بلكه فراست محصول رابطه با خدا است و تنها وسيلهی ايجاد و رشد فراست در وجود بنده عبادت خالصانه و حفظ حدود خداوند است.
به هر صورت اگر ما پيرو واقعی پيامبرe باشيم بايد فراست داشته باشيم و اگر فراست داشته باشيم به سادهگی فريب ديگران را نمیخوريم و همچو بازيچهيی در دست دشمنان قرار نمیگيريم.