نویسنده: علامه سید ابوالحسن ندوی رحمهالله ترجمه: م. محمد قاسم قاسمی
صفاتی که به فهم قرآن و استفاده از آن کمک میکنند
1- طلب نخستین شرط برای بهرهگیری از قرآن مجید این است که در درون انسان طلب وجود داشته باشد. کسی که طلب ندارد قرآن چگونه بر او اثر میگذارد. سنت الهی این است که بر اساس طلب عطا میفرماید. طلب نزد الله خیلی ارزش دارد. عدم رضایت بر وضعیت کنونی و عدم قناعت و تلاش برای اصلاح حال و جستجوی راه بهتر نخستین قدم به سوی سعادت است، پس اول انابت است و بعد از آن تغییر حال: ﴿وَيَهۡدِيٓ إِلَيۡهِ مَنۡ أَنَابَ﴾ [الرعد: 27]. ﴿وَيَهۡدِيٓ إِلَيۡهِ مَن يُنِيبُ ﴾ [الشوری: 13]. «خدا کسی را که به سوی او رجوع داشته هدایت مینماید». ﴿إِنَّ ٱللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوۡمٍ حَتَّىٰ يُغَيِّرُواْ مَا بِأَنفُسِهِم﴾ [الرعد: 11]. «همانا خداوند حالت هیچ قومی را تا وقتی که خودشان تغییر ندهند تغییر نمیدهد». ﴿فَكَفَرُواْ وَتَوَلَّواْۖ وَّٱسۡتَغۡنَى ٱللَّهُۚ وَٱللَّهُ غَنِيٌّ حَمِيدٞ﴾ [التغابن: 6]. «آنان نپذیرفتند و روی برگردانیدند و خدا استغنا ورزید. و همانا خدا مستغنی و شایستۀ ستایش است». ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُ أَنتُمُ ٱلۡفُقَرَآءُ إِلَى ٱللَّهِۖ وَٱللَّهُ هُوَ ٱلۡغَنِيُّ ٱلۡحَمِيدُ ١٥﴾ [فاطر: 15]. «ای مردم، شما محتاج خدا هستید و خدا مستغنی و سزاوار حمد است». آنهایی که طلب دین ندارند و در ندای دین جاذبهای احساس نمیکنند قرآن مجید دربارة آنان میفرماید: ﴿أَفَأَنتَ تُسۡمِعُ ٱلصُّمَّ وَلَوۡ كَانُواْ لَا يَعۡقِلُونَ﴾ [یونس: 42]. «آیا تو میتوانی به کران بشنوانی گرچه نفهمند؟!». ﴿أَفَأَنتَ تَهۡدِي ٱلۡعُمۡيَ وَلَوۡ كَانُواْ لَا يُبۡصِرُونَ﴾ [یونس: 43]. «آیا تو میتوانی به نابینایان راه بنمایی ولو اینکه نبینند؟!». ﴿إِنَّكَ لَا تُسۡمِعُ ٱلۡمَوۡتَىٰ وَلَا تُسۡمِعُ ٱلصُّمَّ ٱلدُّعَآءَ إِذَا وَلَّوۡاْ مُدۡبِرِينَ ٨٠ وَمَآ أَنتَ بِهَٰدِي ٱلۡعُمۡيِ عَن ضَلَٰلَتِهِمۡۖ إِن تُسۡمِعُ إِلَّا مَن يُؤۡمِنُ بَِٔايَٰتِنَا فَهُم مُّسۡلِمُونَ ٨١﴾ [النمل: 80-81]. «بدون تردید تو نمیتوانی دعوتت را به مردهدلان و کران بشنوانی در حالی که به حق پشت کرده میگریزند. و تو نمیتوانی کوردلان را از انحرافشان بازداشته و به راه بیاوری. تو فقط به کسانی میتوانی بشنوانی که به نشانههای ما ایمان داشته باشند همینها فرمانبرداران واقعی هستند». 2- استماع و اتباع قرآن مجید در هر حال صحیفه و کتاب هدایت است نخستین وسیله برای استفاده از آن این است که انسان آن را به دقت گوش کند. بدیهی است کسی که از ابتدا حاضر به شنیدن آن نیست چگونه میتواند مراحل بعدی را طی نماید؟ ﴿…فَبَشِّرۡ عِبَادِ ١٧ ٱلَّذِينَ يَسۡتَمِعُونَ ٱلۡقَوۡلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحۡسَنَهُۥٓۚ أُوْلَٰٓئِكَ ٱلَّذِينَ هَدَىٰهُمُ ٱللَّهُۖ وَأُوْلَٰٓئِكَ هُمۡ أُوْلُواْ ٱلۡأَلۡبَٰبِ ١٨﴾ [الزمر: 17-18]. «به بندگانی که به سخنان گوش فرامیدهند و آنگاه از بهترینش پیروی میکنند مژده بده. هدایتیافتگان از جانب خدا و صاحبان عقل و خرد همینها هستند». البته باید بدانیم که تنها گوش کردن با دقت کافی نیست بلکه آنچه مربوط به عمل است باید به آن عمل کرد. علم بدون عمل نوعی سرگرمی فکری است به همین دلیل دلیل از استماع، به اتباع تأکید شده است.
3- خوف خدا اساس تعلیمات قرآن بر یاد خدا و خشیت از وی استوار است. هر کسی که دلش کاملاً از خوف خدا خالی است و گرفتن نام الله برایش جاذبهای ندارد. چنین شخصی در واقع از حاسّه دین محروم است. و مسلماً وقتی کسی دارای کمبود حاسهای باشد محسوسات مربوط به آن را نیز نمیتواند درک نماید. آری، قرآن مجید برای کسانی مفید و مؤثر است که بر دلهایشان نام الله اثر بگذارد و در خاکستر وجودشان اخگری فروزان نهفته باشد. اما کسانی که اجاق دلهایشان کاملاً دچار خمود و سردی گشته است آنها گرچه قرآن را گوش میکنند اما در وجودشان حرارتی به وجود نمیآید: ﴿فَذَكِّرۡ بِٱلۡقُرۡءَانِ مَن يَخَافُ وَعِيدِ﴾ [ق: 45]. «به وسیلة قرآن به کسی که از وعیدم میترسد تذکر بده». ﴿إِنَّمَا تُنذِرُ مَنِ ٱتَّبَعَ ٱلذِّكۡرَ وَخَشِيَ ٱلرَّحۡمَٰنَ بِٱلۡغَيۡبِ﴾ [یس: 11]. «تو فقط کسی را میتوانی بترسانی که از قرآن پیروی کند و نادیده از خدا بترسد». ﴿سَيَذَّكَّرُ مَن يَخۡشَىٰ ١٠﴾ [الأعلی: 10]. «به زودی کسی که دلش مملو از خشیت الهی است نصیحت حاصل خواهد کرد». ﴿فَوَيۡلٞ لِّلۡقَٰسِيَةِ قُلُوبُهُم مِّن ذِكۡرِ ٱللَّهِ﴾ [الزمر: 22]. «هلاکت باد بر آن دلهایی که از عدم ذکر خدا سخت شدهاند». 4- ایمان به غیب بخش بزرگ و مهمی از دین آن است که از محدود حواس پنجگانه و قلمرو عقل خارج میباشد. این بخش مشتمل بر حقایقی است که انسان نمیتواند آن را با حواس ظاهر ادراک نماید، زیرا این حقایق نه قابل رؤیت و لمس میباشند و نه بوییده و چشیده میشوند و نه در دایره عقل قرار دارند، چرا که کار عقل فقط این است که از طریق محسوسات و معلومات و تجربیات به اشیای غیر محسوس و غیر معلوم برسد، مسلماً آنچه در قلمرو حواس و تجربیات نباشد، و امکان قیاس در آن موجود نباشد آنجا عقل نمیتواند کاری انجام دهد . باید دانست که صفات الهی، وحی، فرشتگان، آخرت، جنت و دوزخ همه اینها اموری هستند که بر خلاف عقل نیستند البته ماوراء عقل هستند، در واقع همه اینها از امور غیب میباشند . اعتماد کردن به انبیا درباره آنها و باور نمودن آنچه آنان میگویند لازم است و همین اعتماد کردن و باور نمودن ایمان بالغیب نام دارد. کسانی که بر یقین و اعتقاد خویش، پایبند مادیات و محسوسات هستند و آنچه مطابق عقل و قیاسشان نباشد آن را انکار مینمایند. در واقع از حقیقت دین بیخبر اند و ورودشان به حوزه دین خیلی مشکل است چنین افرادی نمیتوانند از قرآن بهرهمند گردند. و در هر قدم با مشکلات روبرو میشوند. اما افرادی که حواس پرت نیستند و دایره ممکنات را خیلی گسترده میپندارند، همه چیز را در موجودات و محسوسات منحصر نمیدانند، اینگونه افراد در واقع به حقیقت دین پی بردهاند سرچشمه علم صحیح و قطعی برای آنان فقط وحی الهی است. آنان به خبرهای پیامبران و تعلیمشان کاملاً اعتماد دارند. و برایشان در این خصوص هیچ مشکلی وجود ندارد، دین برای آنها یک واقعیت روشن و قرآن سراسر هدایت است. ﴿هُدٗى لِّلۡمُتَّقِينَ ٱلَّذِينَ يُؤۡمِنُونَ بِٱلۡغَيۡبِ﴾ [البقرة: 2-3]. «قرآن پرهیزگارانی را که به غیب ایمان میآورند هدایت مینماید». ﴿فَأَمَّا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ فَيَعۡلَمُونَ أَنَّهُ ٱلۡحَقُّ مِن رَّبِّهِمۡۖ وَأَمَّا ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ فَيَقُولُونَ مَاذَآ أَرَادَ ٱللَّهُ بِهَٰذَا مَثَلٗاۘ يُضِلُّ بِهِۦ كَثِيرٗا وَيَهۡدِي بِهِۦ كَثِيرٗاۚ وَمَا يُضِلُّ بِهِۦٓ إِلَّا ٱلۡفَٰسِقِينَ ﴾ [البقرة: 26]. «کسانی که ایمان آوردهاند میدانند که قرآن حق است و از جانب پروردگارشان فرودآمده است، و اما کافران میگویند: منظور خدا از ذکر این مثال چیست؟ خدا به وسیلۀ آن بسیاری را گمراه و بسیاری را هدایت میکند. البته فقط نافرمانها را گمراه میگرداند». اشخاصی که تحت تأثیر مادیگرایی و حواسزدگی، قرار گرفتهاند و باز هم میکوشند بدون ایمان بالغیب گره از اسرار طبیعت بگشایند مثالشان مانند کسی است که بدون نردبان (زینه) میخواهد به بالا برود یا بدون پر میخواهد در آسمان پرواز نماید چنین شخصی هر قدر تلاش کند به بالا صعود نماید، سنگینی و مادیتش او را به پایین سقوط میدهد. قرآن مجید خیلی جالب حالت چنین فردی را به تصویر کشیده است: ﴿فَمَن يُرِدِ ٱللَّهُ أَن يَهۡدِيَهُۥ يَشۡرَحۡ صَدۡرَهُۥ لِلۡإِسۡلَٰمِۖ وَمَن يُرِدۡ أَن يُضِلَّهُۥ يَجۡعَلۡ صَدۡرَهُۥ ضَيِّقًا حَرَجٗا كَأَنَّمَا يَصَّعَّدُ فِي ٱلسَّمَآءِۚ كَذَٰلِكَ يَجۡعَلُ ٱللَّهُ ٱلرِّجۡسَ عَلَى ٱلَّذِينَ لَا يُؤۡمِنُونَ ١٢٥﴾ [الأنعام: 125]. «خداوند هر کسی را بخواهد هدایتش دهد سینهاش را باز میکند و هر کس را بخواهد گمراه بکند سینهاش را تنگ میگرداند گویا به دشواری میخواهد به بالا برود. الله تعالی اینگونه کسانی را که نمیخواهند ایمان بیاورند به پلیدی سوق میدهد». 5- تدبر یکی از شرطهای استفاده از قرآن مجید تدبر است، و خود قرآن در جاهای متعددی به تدبر فراخوانده است، و مؤمنانی را که قرآن را به تدبر میخوانند و همچون کور و کر رد نمیشوند مورد ستایش قرار داده است:
﴿وَٱلَّذِينَ إِذَا ذُكِّرُواْ بَِٔايَٰتِ رَبِّهِمۡ لَمۡ يَخِرُّواْ عَلَيۡهَا صُمّٗا وَعُمۡيَانٗا ٧٣﴾ [الفرقان: 73]. «و کسانی هستند که هنگامی که به وسیلۀ نشانهها و سخنان پروردگارشان تذکر داده میشوند کورکورانه تن درنمیدهند». ﴿أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ ٱلۡقُرۡءَانَ أَمۡ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقۡفَالُهَآ ٢٤﴾ [محمد: 24]. «آیا در قرآن نمیاندیشند یا بر دلهایشان قفل زده شده است». ﴿أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ ٱلۡقُرۡءَانَۚ وَلَوۡ كَانَ مِنۡ عِندِ غَيۡرِ ٱللَّهِ لَوَجَدُواْ فِيهِ ٱخۡتِلَٰفٗا كَثِيرٗا ٨٢﴾ [النساء: 82]. «آیا در قرآن نمیاندیشند؟ اگر از طرف کسی غیر از خدا میبود به تفاوتهای زیادی در آن میبردند». 6- مجاهده برای فهم قرآن مجید و تدبر در معانی آن مجاهده و مشقت لازم است قرآن مجید مانند کتابهای انسانی نیست که انسان بتواند فقط به کمک علم و تیزهوشیاش به هدف و منظور نویسندهاش پی ببرد. انسان برای اینکه به منظور کلام الهی پی ببرد به کمک و رضای الهی نیازمند است هنگامی که انسان زحمت میکشد و به تطهیر اخلاق و تزکیه نفس میپردازد، رحمت الهی به سوی او متوجه میشود و خداوند متعال سینهاش را برای کتاب خود باز میکند و به او فهم عنایت میفرماید. از آنجایی که قرآن خیلی دارای لطافت است بنابراین انسان هر قدر از تراکم مادیت به دور باشد به همان نسبت ارتباط و مناسبتش با قرآن مجید افزایش مییابد و جمال و زیبای قرآن بدون پرده برایش هویدا میگردد. ﴿وَٱلَّذِينَ جَٰهَدُواْ فِينَا لَنَهۡدِيَنَّهُمۡ سُبُلَنَاۚ وَإِنَّ ٱللَّهَ لَمَعَ ٱلۡمُحۡسِنِينَ ٦٩﴾ [العنکبوت: 69]. «و به کسانی که برای ما میکوشند راههای خود را نشان خواهیم داد و به درستی خداوند با نیکوکاران است». ثانیاً: اینکه هرگاه انسان برای یک هدف خوب متحمل زحمت میگردد و در راه آن رنج و سختی میبیند و قربانی میدهد بالاخره به هدف میرسد و به حلاوتها و شیرینیها دست مییابد. ثالثاً: اینکه اغلب قرآن مجید به عمل تعلق دارد. و صرفاً با بحث و نظر فهمیده نمیشود البته علم الفاظ و معانی آن بدست میآید اما تحقیق واقعی مفاهیم آن و مشاهده ثمراتش بدون عمل و تجربه حاصل نمیگردد. در واقع امتیاز بزرگ صحابه کرام در زمینه فهم قرآن مجید در همین زمینه بود. 7- ادب و تعظیم برای استفاده از قرآن مجید جهت تغذیه روح و قلب و تزکیه نفس این واقعیت همواره باید مدنظر باشد که قرآن مجید صرفاً دفتری از معلومات یا مجموعهای از ضوابط و قوانین محض نیست که فقط به خواندن و یاد گرفتن آن اکتفا میشود. بلکه این کتاب در واقع کلام احکم الحاکمین و سلطان السلاطین میباشد، کلام پروردگاری است که با صفات جلال و جمال و عطا و نوال متصف میباشد. ﴿هُوَ ٱللَّهُ ٱلَّذِي لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ٱلۡمَلِكُ ٱلۡقُدُّوسُ ٱلسَّلَٰمُ ٱلۡمُؤۡمِنُ ٱلۡمُهَيۡمِنُ ٱلۡعَزِيزُ ٱلۡجَبَّارُ ٱلۡمُتَكَبِّرُۚ سُبۡحَٰنَ ٱللَّهِ عَمَّا يُشۡرِكُونَ ٢٣﴾ [الحشر: 23]. «اوست خدايى كه معبود [راستينى] جز او نيست. پادشاه پاك سالم [از هر عيب] ايمنى دهنده نگهبان پيروزمند جبّار متكبّر. خداوند از آنچه شرك مىآورند پاك است». ﴿لَوۡ أَنزَلۡنَا هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانَ عَلَىٰ جَبَلٖ لَّرَأَيۡتَهُۥ خَٰشِعٗا مُّتَصَدِّعٗا مِّنۡ خَشۡيَةِ ٱللَّهِۚ وَتِلۡكَ ٱلۡأَمۡثَٰلُ نَضۡرِبُهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمۡ يَتَفَكَّرُونَ ٢١﴾ [الحشر: 21]. «اگر ما این قرآن را بر کوهی فرودمیآوردیم تو میدیدی که چگونه کوه از ترس خدا میلرزید و شکاف برمیداشت و فرومیریخت. ما این سخنان را به مردم بیان میکنیم باشد که به فکر فروروند». در جایی دیگر میفرماید: ﴿صُحُفٖ مُّكَرَّمَةٖ ١٣ مَّرۡفُوعَةٖ مُّطَهَّرَةِۢ ١٤ بِأَيۡدِي سَفَرَةٖ ١٥ كِرَامِۢ بَرَرَةٖ ١٦﴾ [عبس: 13-16]. «در ورقههایی قابل احترام نوشته شده است؛ در جایی بلند گذاشته شده است؛ پاک است؛ به دست نویسندگانی است که بزرگوار و نیکوکار هستند». در جایی دیگر میفرماید: ﴿إِنَّهُۥ لَقُرۡءَانٞ كَرِيمٞ ٧٧ فِي كِتَٰبٖ مَّكۡنُونٖ ٧٨ لَّا يَمَسُّهُۥٓ إِلَّا ٱلۡمُطَهَّرُونَ ٧٩﴾ [الواقعة: 77-79]. «همانا این، قرآن کریم است در کتابی نوشته است. فقط پاکان میتوانند به آن دست بزنند». نتیجۀ طبیعی مطالب بالا این است: آنان که با قرآن مجید مناسبت دارند، و به عظمت و بزرگی نازلکنندهاش معتقد میباشند قرآن مجید قطعاً بر آنان تأثیر خواهد گذاشت چنانکه میفرماید: ﴿وَإِذَا تُلِيَتۡ عَلَيۡهِمۡ ءَايَٰتُهُۥ زَادَتۡهُمۡ إِيمَٰنٗا وَعَلَىٰ رَبِّهِمۡ يَتَوَكَّلُونَ﴾ [الأنفال: 2]. «و وقتی که آیاتش بر آنان خوانده میشود ایمانشان فزونی مییابد و بر پروردگارشان اعتماد دارند». در جایی دیگر فرموده است: ﴿ٱللَّهُ نَزَّلَ أَحۡسَنَ ٱلۡحَدِيثِ كِتَٰبٗا مُّتَشَٰبِهٗا مَّثَانِيَ تَقۡشَعِرُّ مِنۡهُ جُلُودُ ٱلَّذِينَ يَخۡشَوۡنَ رَبَّهُمۡ ثُمَّ تَلِينُ جُلُودُهُمۡ وَقُلُوبُهُمۡ إِلَىٰ ذِكۡرِ ٱللَّهِۚ ذَٰلِكَ هُدَى ٱللَّهِ يَهۡدِي بِهِۦ مَن يَشَآءُۚ وَمَن يُضۡلِلِ ٱللَّهُ فَمَا لَهُۥ مِنۡ هَادٍ ٢٣﴾ [الزمر: 23]. «الله بهترین کلام را، کتابی را که اجزایش همرنگ هستند و مضامین آن به دفعات تکرار شدهاند فرودآورده است. از شنیدنش موی بدن کسانی که از پروردگارشان میترسند سیخ سیخ میشود و آنگاه جسم و جانشان نرم شده و به ذکر الله رغبت پیدا میکنند. این هدایت خداوندی است که به وسیلة آن هر کس را بخواهد به راه میآورد و هر کس را خدا گمراه کند راهنمایی نخواهد داشت». درباره چنین تلاوتکنندگانی میفرماید: ﴿ٱلَّذِينَ ءَاتَيۡنَٰهُمُ ٱلۡكِتَٰبَ يَتۡلُونَهُۥ حَقَّ تِلَاوَتِهِۦٓ أُوْلَٰٓئِكَ يُؤۡمِنُونَ بِهِۦۗ وَمَن يَكۡفُرۡ بِهِۦ فَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡخَٰسِرُونَ ١٢١﴾ [البقرة: 121]. «کسانی که ما به آنان کتاب دادیم کتاب را آنچنان که حقش است تلاوت میکنند. آنان از صمیم دل به آن باور دارند و هر کس بدان کفر ورزد از زمرة زیانکاران خواهد بود». یعنی: کلام الهی را با چنان تعظیم و بزرگداشت و عشق و علاقهای میخوانند که معمولاً کلام یک پادشاه و یا یک دوست محبوب خوانده میشود. در این خصوص مطالعه دو چیز خیلی مفید است که باید به آن اهتمام ورزید. اولاً: مطالعه احادیث صحیحی که درباره فضیلت قرآن مجید وارد شده است . ثانیاً: مطالعه کتابهایی که در آن شرح حال صحابه و تابعین و ائمه، مجتهدین و فقها و محدثین و علما و عارفان و اولیاء الله ذکر شده، و حکایات عشق و علاقه و ادب و تعظیمشان نسبت به قرآن مجید و کیفیت احساسات آنان هنگام تلاوت بیان گردیده است. بدون شک مطالعه چنین مطالبی در وجود انسان شور و شوق ایجاد مینماید و دلها را متأثر مینماید و دیدگان را بینا میسازد. در صفحات آینده واقعات و حکایاتی از کتب مستند و به عنوان مشتی نمونه خرواری نقل میشود که در پرتو آن میتوان به عشق و علاقه و ادب و تعظیم و اثرپذیری صحابه و تابعین و علمای ربانی در برابر قرآن پی برد .
بزرگان دین و نمونههایی از تلاوت و تدبر در قرآن تحت این عنوان حکایاتی از صحابه کرام و ائمه مجتهدین و علمای راسخ العلم و اهل دل و عارفان بزرگ ذکر میکنیم تا بدانیم که چگونه بزرگان دین به قرآن مجید عشق و علاقه داشتند و چقدر به ادب و تعظیم آن پایبند بودند و با چه لذت و حلاوتی آن را تلاوت میکردند. این سلسله را با خود رسول اکرم ص آغاز میکنیم که قرآن بر وی نازل شده است: حضرت عبدالله بن مسعود (رض) روایت میکند: «روزی حضرت رسول اکرم ص به من فرمود: برایم قرآن بخوان. عرض کردم: آیا برای شما بخوانم در صورتی که قرآن بر خود شما نازل شده است؟! فرمود: آری، میخواهم آن را از دیگران بشنوم» ابن مسعود میگوید: «من سوره نساء را تلاوت کردم؛ وقتی به این آیه رسیدم: ﴿فَكَيۡفَ إِذَا جِئۡنَا مِن كُلِّ أُمَّةِۢ بِشَهِيدٖ وَجِئۡنَا بِكَ عَلَىٰ هَٰٓؤُلَآءِ شَهِيدٗا ٤١﴾ [النساء: 41]. «چگونه خواهد بود زمانی که ما از هر امتی یک گواه بیاوریم و تو را بر اینان به طور گواه بیاوریم؟». یکی از اهل مجلس مرا متوجه کرد، وقتی سرم را بلند کردم، دیدم که اشک از چشمهای مبارک سرازیر است» . ابوذر س روایت میکند: شبی آن حضرت ص تا صبح این آیه را مرتباً تلاوت میکرد: ﴿إِن تُعَذِّبۡهُمۡ فَإِنَّهُمۡ عِبَادُكَۖ وَإِن تَغۡفِرۡ لَهُمۡ فَإِنَّكَ أَنتَ ٱلۡعَزِيزُ ٱلۡحَكِيمُ ١١٨﴾ [المائدة: 118]. «اگر تو ایشان را عذاب دهی بندگانت هستند و اگر بیامرزیشان تو غالب با حکمت هستی». امالمؤمنین عایشه ل میفرماید: «حضرت ابوبکر صدیق بسیار رقیقالقلب بود هرگاه قرآن میخواند، نمیتوانست اشکهایش را نگهدارد، بدون اختیار گریه میکرد». ابورافع میگوید: «حضرت عمرس در نماز فجر سورههای کهف، مریم، طه و مانند آنها را تلاوت میکرد. روزی در آخرین صف مردان نماز میخواندم که بعد از آن صفهای زنان شروع میشد حضرت عمر داشت سورة یوسف را تلاوت میکرد معمولاً با صدای بلند میخواند وقتی به آیه رسید: ﴿إِنَّمَآ أَشۡكُواْ بَثِّي وَحُزۡنِيٓ إِلَى ٱللَّهِ﴾ [یوسف: 86]. «(یعقوب(ع) گفت): من رنج و غم خویش را فقط به الله شکایت میکنم». چنان گریهاش گرفت که قرائتش قطع شد. و من از دور صدای گریهاش را شنیدم». ابن عمر ب میگوید: «روزی حضرت عمر س در نماز صبح چنان گریه کرد که صدای نالهاش را از فاصله سه صف شنیدم». حضرت حسن بصری میگوید: «حضرت عمر س گاهی در ورد شبانهاش به یک آیه میرسید چنان گریه میکرد که بر اثر آن بر زمین میافتاد، سپس در خانهاش میماند و مورد عیادت و احوالپرسی قرار میگرفت». محمدبن سیرین میگوید: «حضرت عثمان س تمام شب در یک رکعت قرآن را میخواند». امام بیهقی نقل کرده است: «که حضرت عثمان س میگفت: اگر دلهای ما پاک باشد هرگز از کلام پروردگار سیر نخواهد شد. دوست ندارم حتی یک روز از عمر من بگذرد که در آن قرآن مجید را از رو نخوانده باشم. وقتی حضرت عثمان س به شهادت رسید دیدند مصحفی که از روی آن خوانده بود به دلیل کثرت تلاوت پاره شده بود» . ابن عمیر رحمهالله میگوید: «من سورۀ یوسف را از قرائت حضرت عثمان یاد گرفتم زیرا او در نماز فجر به کثرت این سوره را تلاوت میکرد». حضرت علی س بعد از رحلت حضرت رسول اکرم ص چنان با قرآن مشغول شد که تا چندین روز از خانهاش بیرون نرفت. درباره عبدالله بن زبیر، عمروبن العاص، عبدالله به عمر، عبدالله بن رواحه، عبدالله بن عباس، عبدالرحمن بن عوف س از صحابه کرام و درباره سعیدبن جبیر، مالک بن انس، منصور بن المعتمر از تابعین روایات و حکایات مشابهی در کتابها وارد شده است . درباره زراره ابن اوفی گفته میشود که او روزی در مسجد جامع با مردم نماز میخواند، وقتی به این آیه سورۀ مدثر رسید: ﴿ فَإِذَا نُقِرَ فِي ٱلنَّاقُورِ ٨ فَذَٰلِكَ يَوۡمَئِذٖ يَوۡمٌ عَسِيرٌ ٩ عَلَى ٱلۡكَٰفِرِينَ غَيۡرُ يَسِيرٖ ١٠﴾ [المدثر: 8-10]. «روزی که در صور دمیده خواهد شد روزی دشوار نه آسان بر کافران خواهد گذشت». با خواندن آیه روحش پرواز کرد و به زمین افتاد. «بهزابن حکیم» میگوید: «من از کسانی بودم که پیکرش را به خانهاش حمل کردیم». «خلید» مشغول نماز بود، وقتی آیه: ﴿كُلُّ نَفۡسٖ ذَآئِقَةُ ٱلۡمَوۡتِ﴾ [آلعمران: 185]. «هر نفس چشندة مرگ است». را تلاوت کرد، آن را مکرر خواند، از گوشه خانه صدایی شنید: چقدر این آیه را تلاوت میکنید، تا حال 4 نفر از جنها با شنیدن این آیه فوت کردهاند. یکی از بزرگان این آیه را شنید:
﴿ثُمَّ رُدُّوٓاْ إِلَى ٱللَّهِ مَوۡلَىٰهُمُ ٱلۡحَقِّ﴾ [الأنعام: 62]. «آنگاه به سوی مالک حقیقی خویش برگردانده خواهند شد». فریاد برآورد و بیقرار شد تا اینکه جان به جان آفرین تسلیم کرد. حمزه که خادم حضرت اسماءبنت ابوبکر ب بوده، میگوید: «روزی حضرت اسماء مرا به بازار فرستاد. آن هنگام او مشغول تلاوت سورة طور بود و به این آیه رسیده بود: ﴿وَوَقَىٰنَا عَذَابَ ٱلسَّمُومِ﴾ [الطور: 27]. «پروردگارت ما را از عذاب سوزان نجات داد». من به بازار رفتم و برگشتم دیدم هنوز همان آیه را میخواند». حضرت تمیم داری س به مقام ابراهیم ÷ آمد و به خواندن سورة جاثیه پرداخت وقتی به آیه ذیل رسید: ﴿أَمۡ حَسِبَ ٱلَّذِينَ ٱجۡتَرَحُواْ ٱلسَّئَِّاتِ أَن نَّجۡعَلَهُمۡ كَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ سَوَآءٗ مَّحۡيَاهُمۡ وَمَمَاتُهُمۡۚ سَآءَ مَا يَحۡكُمُونَ ٢١﴾ [الجاثیة: 21]. «آیا کسانی که مرتکب کارهای زشت میشوند گمان میکنند که ما با آنها مثل کسانی ایمان آوردهاند رفتار خواهیم کرد؟ مرگ و زندگیشان را یکسان خواهیم کرد؟ بسیار بد داوری میکنند». آن را مرتباً تکرار کرد و گریه میکرد تا اینکه صبح شد. حضرت سعیدبن جبیر در ماه مبارک رمضان امامت میکرد وقتی به این آیات رسید: ﴿…فَسَوۡفَ يَعۡلَمُونَ ٧٠ إِذِ ٱلۡأَغۡلَٰلُ فِيٓ أَعۡنَٰقِهِمۡ وَٱلسَّلَٰسِلُ يُسۡحَبُونَ ٧١ فِي ٱلۡحَمِيمِ ثُمَّ فِي ٱلنَّارِ يُسۡجَرُونَ ٧٢﴾ [المؤمن: 70-72]. «به زودی خواهند دانست. هنگامی که طوق و زنجیر به گردن شان به زمین کشیده میشوند و در آب داغ انداخته میشوند. آنگاه در آتش سوزانده میشوند». ﴿ وَٱتَّقُواْ يَوۡمٗا تُرۡجَعُونَ فِيهِ إِلَى ٱللَّهِ﴾ [البقرة: 281]. «و از آن روزی که همگیتان نزد خدا بازگردانده خواهید شد بترسید». آنها را بیش از بیست بار خواند و آنقدر گریه کرد که بر چشمهایش اثر گذاشت. مسروق؛ (که از شاگردان حضرت ابن عباس س بود) بعضی شبها از نماز عشا تا هنگام نماز فجر مرتباً سورة رعد را میخواند. هارون بن ایاب اسدی گاهی اوقات در نماز تهجد فقط این آیه را تکرار میکرد و میگریست: ﴿يَٰلَيۡتَنَا نُرَدُّ وَلَا نُكَذِّبَ بَِٔايَٰتِ رَبِّنَا وَنَكُونَ مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ﴾ [الأنعام: 27]. «خواهند گفت: ای کاش، دوباره برگردانده شویم تا ما نشانیهای پروردگارمان را تکذیب نکنیم و از گروه مؤمنین بگردیم». حضرت حسن بصری یک شب فقط آیة: ﴿وَإِن تَعُدُّواْ نِعۡمَتَ ٱللَّهِ لَا تُحۡصُوهَآ﴾ [ابراهیم: 24]. «و اگر [بخواهيد] كه نعمت خداوند را بشماريد، نمىتوانيد [همه] آن را بشماريد». را تکرار کرد تا اینکه صبح شد مردم از وی سبب را پرسیدند. حضرت حسن بصری فرمود: «در این آیه خیلی پند و عبرت وجود دارد هر وقت که نگاه میاندازیم، نزول یک نعمت را مشاهده میکنیم، البته نعمتهایی که آنها را نمیشناسیم خیلی بیشتراند». امام ابوحنیفه؛ یکبار در نماز تهجد آیه زیر را تا صبح مکرراً تلاوت میکرد: ﴿بَلِ ٱلسَّاعَةُ مَوۡعِدُهُمۡ وَٱلسَّاعَةُ أَدۡهَىٰ وَأَمَرُّ ٤٦﴾ [القمر: 46]. «میعادشان روز قیامت است و قیامت بسیار سخت و ناگوار است». این سلسلة اثرپذیری و ارتباط عمیق با قرآن، نسل اندر نسل در میان امت جاری بوده است. آری، امت اسلامی همواره به کلام الهی محبت و عشق ورزیده و از فیض و تأثیرش بهره برده و هیچ زمانی این سلسله منقطع نشده است. در کتابهای تاریخ و سیره حکایات و واقعاتی از علمای راسخین، مجددان و مصلحان بزرگ و عارفان برجسته هر عصر نقل کردهاند که نشانگر عشق و علاقه و ارتباط عمیق آنان با قرآن مجید میباشد انسان از حکایات آنان به خوبی پی میبرد که چقدر این بزرگان در تلاوت قرآن مستغرق میشدند و از حلاوت و لذت آن حظ میبردند. ذیلاً حکایاتی چند از علما بزرگ و صالحان امت نقل میکنیم: نویسنده بزرگ و محدث جلیلالقدر و مورخ برجسته علامه ابن جوزی هر هفته یک بار قرآن را ختم میکرد . سلطان صلاحالدین ایوبی فاتح بیتالمقدس به گوش کردن قرآن خیلی علاقه داشت گاهی اوقات در برج خود از نگهبانان دو الی چهار جز از قرآن مجید را گوش میکرد خیلی خاشع و خاضع و رقیقالقلب بود. هرگاه قرآن را میشنید دیدگانش اشکبار میگردید . شیخ الاسلام حافظ ابن تیمیه در هفتم شعبان سال 726 هجری بازداشت شد. و تاریخ 22 ذیالقعده 728 در بازداشتگاه جان سپرد بزرگترین مشغله و ورد او در این دوران تلاوت قرآن بود. او در این مدت دو سال و چهار ماه همراه برادرش شیخ زینالدین ابن تیمیه هشتاد بار قرآن را ختم کرد، و بعد از آن وقتی دور جدیدی را آغاز کرد و به این آیه رسید: ﴿إِنَّ ٱلۡمُتَّقِينَ فِي جَنَّٰتٖ وَنَهَرٖ ٥٤ فِي مَقۡعَدِ صِدۡقٍ عِندَ مَلِيكٖ مُّقۡتَدِرِۢ ٥٥﴾ [القمر: 54-55]. «همانا پرهیزگاران در باغها و نهرها در جایگاهی بلند و نزد پادشاه مقتدر بسر خواهند برد». آنگاه با عبدالله ابن محب و عبدالله دورش را ادامه داد. این دو بزرگوار خیلی نیک و با هم برادر بودند ابن تیمیه؛ قرائت شان را خیلی دوست میداشت هنوز این دور ختم نشده بود که روزهای زندگیش به پایان رسید . علاوه از این، علما بزرگ که زبانشان عربی بود و شب و روز در خدمت علوم اسلامی بسر میبردند و در بحر معانی آن غواصی مینمودند، علما و مشایخ عجم نیز در این زمینه عقب نبودند. آنان با آنکه زبانشان عربی نبود ولی عشق و علاقهشان نسبت به قرآن مجید و اهتمامشان به حفظ و استغراقشان در تلاوت بسیار شگفتانگیز و پندآموز است از میان صدها حکایت به نقل چند تا از آن اکتفا میکنیم شایان ذکر است که هنوز هم در میان معاصران افرادی مانند گذشتگان وجود دارند: شیخ نظامالدین بدایونی دهلوی (725 ه( دارای ذوق و علاقه خاصی نسبت به قرآن مجید بود، به حفظ آن خیلی تأکید میورزید و به کثرت تلاوت تشویق میکرد. وقتی شیخ حسن سنجری با او مرتبط شد و به دستش بیعت کرد. خیلی مسن بود و از شاعران برجسته به شمار میآمد که عمری را در خدمت شعر سپری کرده بود. شیخ نظامالدین به او توصیه کرد که ذوق قرآنیاش را بر ذوق شعریاش غالب سازد شیخ حسن سنجری در «فواید الفؤاد» مینویسد: «بارها از شیخ نظامالدین شنیدم که میفرمود: باید تلاوت قرآن کریم بر شعرگویی افزونتر شود و غالب آید». شیخ محمد بن بدرالدین اسحق، حافظ و قاری خوبی بود قرآن را با یک لهجۀ دلنشین تلاوت میکرد. شیخ نظامالدین او را برای امامت نماز تعیین کرده بود و از خواندنش متأثر می شد و لذت میبرد و گریه بر او غلبه میکرد. شیخ شرفالدین یحیی منیری (786 ه ( در تلاوت قرآن مجید و استماع آن دارای ذوق خاصی بود، شیخ زین بدر عربی که یکی از شاگردان مخلص او میشد در شرح حال وفاتش میگوید: «امیر شهابالدین برادر ملک حسامالدین با فرزندش در مجلس شیخ منیری حاضر شد. شیخ منیری نگاهی به فرزندش انداخت و گفت: آیا میشود پنج آیه از قرآن مجید را تلاوت کنید. یکی از حضار در مجلس گفت: او کوچکتر از این است که چنین کاری انجام دهد فرزند سید ظهیرالدین نیز حاضر بود. وقتی شیخ هلال دید که شیخ منیری دوست دارد در این موقع به قرآن مجید گوش دهد به آن فرزند گفت که پنج آیه بخواند سید ظهیرالدین وقتی احساس کرد که شیخ خواهان این امر است به فرزندش دستور داد پنج آیه بخواند، فرزندش با ادب نشست و آیات آخر سورة فتح را از: ﴿مُّحَمَّدٞ رَّسُولُ ٱللَّهِۚ وَٱلَّذِينَ مَعَهُۥٓ…﴾ [الفتح: 29]. «محمد ﷺ پيغامبر خدا است و آنانكه همراه اويند…». تلاوت کرد شیخ بر بالش تکیه زده بود. فوراً به هیأت نماز نشست و به گوش دادن قرآن مجید مشغول گردید. درباره شرح حال امام ربانی مجدد الف ثانی شیخ احمدبن عبدالاحد سرهندی آمده است که هنگام تلاوت قرآن کریم از رنگ چهرهاش احساس میشد که حقایق قرآن بر وی منکشف میشود و برکات و فیوض آن ریزش مینماید. حضرت مجدد هرگاه آیات عذاب را میخواند یا آیاتی را که در آن تعجب و استفهام وجود دارد تلاوت میکرد طبق مقتضای آیه متأثر می شد. در ماه مبارک رمضان حداقل سه مرتبه قرآن مجید را ختم میکرد. او حافظ قرآن مجید بود و در طول سال به تلاوت آن میپرداخت و در مجلسهایش با اهتمام به آن گوش میکرد . شیخ فضل الرحمن گنج مرادآبادی (1313 ه( روزی مشغول تلاوت قرآن مجید بود که در همان حال حالت وجد بر وی غلبه کرد. به سید تجمل حسین گفت: همانا لذتی که ما در قرآن مجید احساس میکنیم اگر شما یک ذره آن را احساس میکردید. نمیتوانستید مانند ما بنشینید و حتماً به صحراها میرفتید و لباسهایتان را پاره میکردید سپس آهی کشید و داخل حجرهاش رفت و چندین روز بیمار شد . علامه سید محمد علی مونگیری (مؤسس دارالعلوم ندوه العلماء) میگوید: «من هنگامی که اولین بار با شیخ فضل الرحمن گنج مرادآبادی ارتباط برقرار کردم خدمت وی عرض نمودم: چرا لذتی را که در شعر احساس میکنم آن را در قرآن احساس نمیکنم؟! شیخ فرمود: هنوز خیلی دور هستید، هرگاه به مرتبه قرب ترقی رسیدید آنگاه چنان لذتی در قرآن احساس خواهید کرد که در هیچ چیز دیگری نخواهید یافت، روزی فرمود: ارتباط حقیقی با قرآن مجید منتهیالیه و هدف نهایی سلوک و احسان است» . مرشد بزرگ علامه عبدالقادر رایپوری که از مشایخ معروف زمان خود میباشد در شرح حال مرشد و مربی خود شیخ عبدالرحیم رایپوری (1919-1337 ه( میگوید: شیخ عبدالرحیم رایپوری در نماز شب قرائت را خیلی طولانی میکرد گاهی گریه میکرد و هرگاه ذکر عذاب به میان میآمد میگریست و استغفار میکرد و چنان حالت تضرع به وی دست میداد گویی مجرمی است که برای عفو جرمش زاری و التماس مینماید. و هرگاه به آیهای که در آن ذکر رحمت الهی است میرسید گاهی خوشحال میشد و گاهی آرامش پیدا میکرد و سکوت مینمود. هنگامی که حضرت مولانا عبدالقادر سالم و تندرست بودند در ماه مبارک رمضان، بعد از عصر، دور از چشم مردم در تنهایی قرآن کریم را تلاوت میکرد. یکی از ساکنان همان محله میگوید: وقتی از آنجا میگذشتم، روش تلاوت ایشان بسیار عالی و جذاب بود، توجهم را جلب کرد، بیخواسته از صمیم قلب دعا کردم که: «خدایا، به ما نیز توفیق عنایت کن تا اینگونه تلاوت کنیم» غالباً پس از پایان ماه رمضان، حضرت مولانا آن شخص را فراخواند و خطاب به او فرمود: «بیا تا به شما بیاموزم که چگونه قرآن را تلاوت کنی، در قرآن آمده است که خداوند با حضرت موسی (ع) مکالمه مینمود و کلام الهی را از ناحیه یک درخت میشنید، شما نیز خود را به جای همان درخت تصور کنید، بدینگونه که الفاظی را که خود تلفظ میکنی چنین بپندار که اینک خدای پاک با شما سخن میگوید، و با گوشهای خود چنین احساس کن که کلام الله را با صدای خودش میشنوی» پس از این فرموده، همان کیفیت را بر خود طاری کرده (و در عمل به من نشان داد) و بر اثر فرموده ایشان، حالتی مشابه همان کیفیت بر قلبم فرود آمد».
یک تجربه، یک پیشنهاد در زمینة ارتباط مستحکم با قرآن مجید و استفاده هر چه بیشتر از منبع وحی و حصول پیشرفت و تقرب با خدا به وسیله قرآن، تجربه و پیشنهاد بنده این است که تا جایی که ممکن است به طور مستقیم و بدون واسطه باید به قرآن اشتغال داشت و هر چه بیشتر به تلاوت متن قرآن پرداخت و از آن لذت برد و در معانی و مفاهیم آن تدبر نمود، اگر تلاوتکننده به قدر ضرورت، استعداد و صلاحیت فهم زبان عربی را دارد، به طور مستقیم والا از طریق ترجمه و پانوشتهای مختصر، تا حد امکان بکوشد، بدون اتکا به تفسیر و تشریح انسانی و بدون مراجعه مکرر به تفاسیر، قرآن را تلاوت کند و معنی آن را دریابد، و از این طریق لذت ببرد و تا مدتی به همین شیوه اکتفا نماید و با توفیق خداوند و یاری الهی هر چه در این زمینه برایش میسر شد، سپاس خدا را به جای آورد که: «آن چه ساقی ما ریخت عین الطاف است». در این رابطه (به استثنای موارد اضطراری که به تحقیق یک کلمه یا رفع یک اشکال و اطلاع بر سبب نزول آیات نیاز شدید احساس شود) از بحثهای مفصل و گستردة کتابهای تفاسیر و نکات علمی دقیق، پرهیز کند زیرا بسا اوقات، علوم اندیشههای انسانی بر سرچشمه زلال و شفاف قرآن مجید سایه میافکند همانگونه که درختان انبوهی که اطراف یک چشمه زلال قرار دارند بر آن سایه میگسترانند، آنگاه روح اصیل کلام الهی که عبارت از اصالت و لطافت و لذت و حلاوت است باقی نخواهد ماند، بلکه به تجربه رسیده است که خواننده از تفسیر و تعابیر انسانهای مستعد و تیزهوش (به ویژه اشخاصی که قبلاً از آنان متأثر شده و مورد اعتماد او هستند) بیش از کلام اصیل الهی تحت تأثیر قرار میگیرد و به نحوی دچار سوء تفاهم میشود و میپندارد که اگر این تفسیر نبود، عظمت و شکوه و زیبایی و جمال این کلام به ظهور نمیپیوست یا حداقل به طور حتم عادت خواهد کرد که کلام الهی را با عینک یک مفسر و شارح یا مترجم مخصوص بنگرد. این مضمون آنچنان باریک و دقیق بود که متردد ماندم آن را در کتاب بیاورم یا نیاورم. میترسیدم خوانندگان دچار سوء تفاهم شوند. از قضا روزی نگاهم به مضمون مولانا عبدالباری (استاد سابق تفسیر و فلسفة جدید جامعة عثمانیه حیدرآباد) تحت عنوان «میری محسن کتابین» (کتابهای مؤثر در زندگی من) افتاد، مولانا فهم و ذوق خاصی برای مطالعة قرآن داشت. نویسنده فرصتهای استفاده از وی در این خصوص را داشته است. او مضمون فوق را با اسلوب خاص خود و بسیار به خوبی بیان کرده است. پس از مطالعة آن، تردیدم رفع و دلم مطمئن شد. کتاب را با اقتباسی از نوشتۀ وی به پایان میرسانم: «گفتنی نیست اما میخواهم به شما بگویم: پس از فهم معانی (به اعتبار لغت و زبان) و واقعه (اگر فهم آیه بستگی به آیه داشته باشد) هر جا به اندازهای که کلام الناس را به صورت تفسیر و غیره با کلام الله یکی کردم (اکثراً نه همیشه) همانقدر تاریکی بر روشنایی حاصل شده (از خود قرآن) غلبه یافته است … . شاید علم «هوائی» (منسوب به طرف هوی) مانع از فیضان علم وحی خالص میگردد. به همین خاطر، از نظر بنده مطالعة کتاب تفسیر بدون شناخت و آگاهی از علم و تقوای مطالعهکننده او را (از منحرف شدن) به خوبی محافظت کند. به ویژه در زمان ما که مفسرین زیاد شدهاند و هر روزنامه و مجلهای برای چاپ و نشر تفاسیرشان آماده میباشد. مطلب دیگری به ذهنم میآید و آن اینکه؛ مردم در پی فهمیدن و فهمانیدن کل قرآن هستند. درست است که قرآن برای هدایت تمام انسانیت میباشد اما نه کل قرآن برای هر فرد انسان؛ مثل آنکه رزق تمام کرة زمین برای تمام انسانیت است نه برای هر فرد انسان. اگر هر فرد انسان با استدلال: ﴿خَلَقَ لَكُم مَّا فِي ٱلۡأَرۡضِ جَمِيعٗا﴾ [البقرة: 29]. «اوست كه همه آنچه را در زمين است براى شما آفريد». از روی هوس سهم فقط چند نفر را نه همه را بخورد منجر به سوء هاضمه و احیاناً مرگ خواهد شد. قسمت حق است روزی خواه نی هر یکی را سوی دیگر راه نی. چنانکه لازم نیست هر غذای جسمانی موافق هر انسانی با هر طبعی و از هر محیطی باشد غذای روحانی نیز همینطور است بلکه الوان و اقتضائات ارواح نسبت به اجسام هم بیشتر و هم متفاوت میباشد. چگونه یک شخص میتواند به سهم شخص دیگر دسترسی پیدا کند؟!